قدیمی نیرو، زور، قدرت، انرژی، توانایی، توان، فشار، توانمندی، شور، شوق و حرارت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was full of energy and vim.
او سرشار از انرژی و شوق بود.
Some food and a little rest should give me back some of my vim.
کمی غذا و استراحت باید مقداری از انرژی را به من برگرداند.
full of vim and vigour
پر از شور و نشاط
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vim