گذشتهی ساده:
gingeredشکل سوم:
gingeredوجه وصفی حال:
gingeringشکل جمع:
gingersشکلهای نوشتاری دیگر معنی چهارم این لغت در انگلیسی بریتانیایی: ginger و dry ginger
گیاهشناسی زنجبیل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
The ginger in the tea helped to soothe my upset stomach.
زنجبیل موجود در چای به تسکین ناراحتی معدهام کمک کرد.
The ginger plant is native to Southeast Asia and has been used for centuries for its medicinal properties.
گیاه زنجبیل بومی آسیای جنوب شرقی است و قرنهاست که بهدلیل خواص دارویی آن مورد استفاده قرار میگیرد.
انگلیسی بریتانیایی رنگ قرمز، نارنجی-قهوهای، هویجی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی رنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her hair was a natural ginger, which made her stand out in a crowd.
رنگ موهای او قرمزی طبیعی بود که او را در میان جمعیت متمایز میکرد.
The artist used a mix of ginger and gold paint to create a warm and inviting atmosphere in the painting.
این هنرمند از ترکیب رنگ نارنجی-قهوهای و طلایی برای ایجاد فضایی گرم و جذاب در نقاشی استفاده کرده است.
انگلیسی بریتانیایی (توهینآمیز) موقرمز
The new student in our class is a ginger.
دانشآموز جدید کلاس ما موقرمز است.
I saw a group of gingers at the park.
یک گروه موقرمز در پارک دیدم.
آبجوی زنجبیلی
I love sipping on a refreshing ginger during hot summer days.
من عاشق نوشیدن یک آبجوی زنجبیلی خنک در روزهای گرم تابستان هستم.
I always opt for a ginger as my choice of drink whenever I go out clubbing.
من هر زمان که به باشگاه میروم، یک آبجوی زنجبیلی را برای نوشیدنی انتخاب میکنم.
چستوچالاک کردن، سرحال آوردن
The coach gingered up the team.
مربی تیم را چستوچالاک کرد.
The comedian gingered up the crowd with his quick wit and hilarious jokes.
این کمدین با شوخیهای سریع و خندهدارش، جمعیت را سرحال آورد.
چای زنجبیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ginger» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ginger