امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brio

ˈbriːoʊ ˈbriəəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
روح، زندگانی، حیات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brio

  1. noun A lively, emphatic, eager quality or manner
    Synonyms:
    animation bounce dash élan esprit life liveliness pertness sparkle spirit verve vigor vim vivaciousness vivacity zip ginger spiritedness pep peppiness oomph invigoration vivification

ارجاع به لغت brio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brio

لغات نزدیک brio

پیشنهاد بهبود معانی