حال، نیرو، بشاشت، چالاکی، نیرو دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He thought drinking coffee would give him more pep.
او فکر میکرد که خوردن قهوه او را سرحال خواهد آورد.
The drink pepped him up.
مشروب به او انرژی داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pep