بیجانی، بیروحی، زنده نبودن، مردگی
We talk of death and of lifelessness, but we know only of life.
از مرگ و از بیجانی حرف میزنیم، اما فقط از زندگی اطلاع داریم.
spiritual lifelessness
بیجانیِ معنوی
حالت بدون حرکت، بیحرکتی، یکنواختی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The therapy can be good for lifelessness.
تراپی میتواند برای یکنواختی مفید باشد.
the lifelessness of some parts of the book.
یکنواختی برخی از قسمتهای کتاب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lifelessness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lifelessness