امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lifelessly

ˈlaɪfləsli ˈlaɪfləsli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
(به‌گونه‌ای که نشان دهد کسی مرده است) از روی بی‌جانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He slumped lifelessly to the floor.
- از روی بی‌جانی روی زمین افتاد.
- The girl lay in her arms lifelessly.
- دختر از روی بی‌جانی در آغوشش افتاد.
adverb
(به‌گونه‌ای که انرژی یا علاقه‌ی کمی را نشان دهد) از روی بی‌علاقگی، با بی‌حالی
- "It happened, and now it's over," she said lifelessly.
- از روی بی‌علاقگی گفت: «این اتفاق افتاد و اکنون تمام شده است.»
- He performed the song lifelessly.
- با بی‌حالی این آهنگ را اجرا کرد.
adverb
به‌طور بی‌حرکت
- His legs dangled lifelessly on either side of the horse.
- پاهایش به‌طور بی‌حرکت در دو طرف اسب آویزان بود.
- He was carrying a newborn lamb that seemed to be hanging lifelessly under his arm.
- یک بره‌ی تازه متولدشده را حمل می‌کرد که به نظر می‌رسید به‌طور بی‌حرکت زیر بغلش آویزان شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده lifelessly

  • adverb
    lifelessly

ارجاع به لغت lifelessly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lifelessly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lifelessly

لغات نزدیک lifelessly

پیشنهاد بهبود معانی