امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lifeless

ˈlaɪfləs ˈlaɪfləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مرده، عاری از زندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- A piece of stone is lifeless.
- (یک تکه) سنگ بی‌جان است.
- a lifeless body
- جسد بی‌جان
- It appears that Mercury is lifeless.
- به نظر می‌رسد که در عطارد زندگی وجود ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lifeless

  1. adjective not living, not containing living things
    Synonyms:
    asleep bare barren brute cold comatose dead deceased defunct departed desert empty exanimate extinct faint inanimate inert inorganic insensate insensible late out cold sterile unconscious uninhabited waste
    Antonyms:
    alive animate living
  1. adjective dull, spiritless
    Synonyms:
    blah cold colorless drab draggy flat hollow insipid lackluster lethargic listless lusterless nothing pabulum passive prosaic prosy slothful slow sluggish spent static stiff torpid wooden zero
    Antonyms:
    energetic lively spirited

لغات هم‌خانواده lifeless

ارجاع به لغت lifeless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lifeless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lifeless

لغات نزدیک lifeless

پیشنهاد بهبود معانی