فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inorganic

ˌɪnɔːrˈɡænɪk ˌɪnɔːˈɡænɪk

معنی

adjective

غیرآلی، کانی، معدنی، جامد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inorganic

  1. adjective not organic
    Synonyms:
    manmade lifeless dead inanimate not living not natural mineral extinct
    Antonyms:
    organic

Collocations

inorganic chemistry

شیمی غیرآلی، شیمی کانی (یا معدنی)

ارجاع به لغت inorganic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inorganic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inorganic

لغات نزدیک inorganic

پیشنهاد بهبود معانی