آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ مهر ۱۳۹۹

    Insensible

    ɪnˈsensəbl ɪnˈsensəbl

    معنی insensible | جمله با insensible

    adjective

    بی‌شعور، بی‌حس، غیرحساس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    insensible earth

    خاک بی‌جان

    My hands were insensible from cold.

    از شدت سرما دست‌هایم بی‌حس شده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She fell insensible.

    او از هوش رفت.

    They were insensible of the danger.

    آنان از خطر غافل بودند.

    insensible motion

    حرکت غیرمحسوس

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد insensible

    1. adjective incapable of being apprehended by the mind or the senses
      Synonyms:
      imperceptible unnoticeable indiscernible invisible intangible impalpable indistinguishable unobservable inappreciable imponderable
    1. adjective unconscious
      Synonyms:
      unaware oblivious senseless numb unfeeling indifferent cold inanimate imperceptible undetectable gradual unmindful insensate imperceptible imperceivable unintelligible indiscernible unimpressible unsusceptible torpid swooning inappreciable obdurate
    1. adjective lacking physical feeling or sensitivity
      Synonyms:
      numb insensitive unfeeling dead asleep
      Antonyms:
      sensible
    1. adjective indifferent
      Synonyms:
      unconcerned uninterested unresponsive apathetic unaffected detached impassive lethargic listless incurious unappreciative impervious stolid phlegmatic senseless
    1. adjective lacking responsiveness or alertness
      Synonyms:
      unresponsive insensitive numb dull wooden benumbed torpid stuporous
    1. adjective lacking passion and emotion
      Synonyms:
      insensitive dull bloodless insensate anesthetic

    لغات هم‌خانواده insensible

    noun
    sense, sensibility, sensitivity, senselessness, sensitization, sensor
    adjective
    sensible, insensible, senseless, sensitive, sensory, nonsensical, insensate
    verb - transitive
    sense, sensitize
    adverb
    sensibly, senselessly, sensitively

    ارجاع به لغت insensible

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «insensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insensible

    لغات نزدیک insensible

    • - insensate
    • - insensibility
    • - insensible
    • - insensitive
    • - insensitively
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.