Impalpable

ɪmˈpælpəbl ɪmˈpælpəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
لمس‌نشدنی، غیرمحسوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impalpable

  1. adjective intangible, unsubstantial
    Synonyms: airy, delicate, disembodied, fine, imperceptible, imponderable, imprecise, inappreciable, incorporeal, indiscernible, indistinct, insensible, insubstantial, nebulous, shadowy, tenuous, thin, unapparent, unobservable, unperceivable, vague
    Antonyms: believeable, palpable, perceptible, substantial, tangible, understandable

ارجاع به لغت impalpable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impalpable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impalpable

لغات نزدیک impalpable

پیشنهاد بهبود معانی