فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Imponderable
ɪmˈpɑːndrəbl
ɪmˈpɒndrəbl
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
adjective
بی‌تعقل، نا‌اندیشیدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the imponderable dimensions of human imagination
ابعاد سنجش‌ناپذیر تخیل انسانی
This problem contains a number of imponderables.
این مسئله حاوی چند چیز محاسبه‌نشدنی است.
مترادف و متضاد imponderable
-
adjective incapable of being apprehended by the mind or the sensesSynonyms:invisible imperceptible insensible intangible indiscernible unnoticeable impalpable indistinguishable unobservable inappreciable
-
adjective difficult or impossible to evaluate with precisionSynonyms:incalculable indeterminable inestimable unweighableAntonyms:ponderable
ارجاع به لغت imponderable
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «imponderable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imponderable
لغات نزدیک imponderable
- - imponderabilia
- - imponderability
- - imponderable
- - impone
- - import