گذشتهی ساده:
importedشکل سوم:
importedسومشخص مفرد:
importsوجه وصفی حال:
importingوارد کردن، به کشور آوردن
He imports tea from India.
او از هند چای وارد میکند.
We import a large number of cars from Japan
تعداد زیادی ماشین از ژاپن وارد میکنیم
اظهار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
An action that imports hostility.
عملی که دال بر خصومت است.
دخل داشتن به، تأثیر کردن در
با پیروزی به دست آمدن، تسخیر کردن
اهمیت داشتن
It imports little that we are early or late.
دیر یا زود بودن ما چندان اهمیتی ندارد.
اقتصاد کالای رسیده، کالای وارده، (در جمع) واردات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
They allowed the import of an additional 50 million tons of rice.
آنان وارد کردن 50 میلیون تن برنج اضافی را مجاز دانستند.
This car is a British import.
این اتومبیل از انگلیس وارد شده است.
We should decrease our imports and increase our exports.
ما باید واردات خود را کاهش بدهیم و بر صادرات بیفزاییم.
import control
مهار کردن واردات
معنا
What was the real import of his statement?
معنی واقعی اظهارات او چه بود؟
I immediately understood the full import of her words.
فوری مفهوم کامل حرفهای او را درک کردم.
A gesture whose import we could not fathom.
حرکتی که معنای آن را نتوانستیم دریابیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «import» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/import