با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gist

dʒɪst dʒɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    جان کلام، مخلص کلام، لب کلام، نکته مهم، لب (مطلب)، اصل کلام، چکیده
    • - the gist of his long speech
    • - چکیده‌ی نطق طولانی او
    • - That was the gist of what he said.
    • - این چکیده‌ای از چیزی بود که او گفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gist

  1. noun meaning, essence
    Synonyms: basis, bearing, bottom line, burden, core, drift, force, heart, idea, import, kernel, keynote, marrow, matter, meat, name of the game, nature of the beast, nitty gritty, nuts and bolts, pith, point, punch line, quintessence, score, sense, short, significance, soul, spirit, stuff, subject, substance, summary, tenor, theme, thrust, topic, upshot

ارجاع به لغت gist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gist

لغات نزدیک gist

پیشنهاد بهبود معانی