آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ تیر ۱۴۰۴

    Soul

    soʊl səʊl

    شکل جمع:

    souls

    معنی soul | جمله با soul

    noun countable B2

    روح، روان، جان

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    He died and his soul went to heaven.

    او مرد و روحش به بهشت رفت.

    His soul is now at peace.

    روان او اکنون در آرامش است.

    noun uncountable

    مجازی روح

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    This music has no soul.

    این موسیقی بی‌روح است.

    The artist's paintings were full of soul and emotion.

    نقاشی‌های این هنرمند سرشار از روح و احساس بود.

    noun uncountable A2

    سول (نوعی موسیقی که به بیان احساسات عمیق می‌پردازد و خاستگاه آن به آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار برمی‌گردد)

    Motown Records played a vital role in popularizing soul music in the 1960s and 1970s.

    موتاون رکوردز در دهه‌ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نقشی اساسی در رواج سول ایفا کرد.

    I love listening to soul.

    عاشق گوش دادن به سول هستم.

    noun countable B2

    شخص، آدم، فرد، نفر، کس

    That poor soul has lost everything.

    آن شخص بیچاره همه‌چیزش را از دست داده است.

    His father is a kind soul.

    پدرش آدم مهربانی است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    There wasn't a soul to be seen.

    هیچ‌کس دیده نمی‌شد.

    noun uncountable

    انگلیسی آمریکایی افتخار به فرهنگ سیاهان

    She carried the soul within her.

    افتخار به فرهنگ سیاهان را در خود داشت.

    The soul can be felt in the rhythms of their music.

    افتخار به فرهنگ سیاهان را می‌توان در ریتم‌های موسیقی آن‌ها حس کرد.

    noun

    دین خدا (با S بزرگ) (در علم مسیحی)

    The Soul guides us.

    خدا ما را راهنمایی می‌کند.

    I believe in Soul.

    به خدا باور دارم.

    noun

    رکن اصلی، بخش اصلی

    The soul of a delicious meal is in the quality of its ingredients.

    رکن اصلی یک غذای خوشمزه در کیفیت مواد آن است.

    Love is the soul of any good relationship.

    عشق بخش اصلی هر رابطه‌ی خوب است.

    adjective

    انگلیسی آمریکایی مربوط به سیاه‌پوستان آمریکایی

    the soul food

    غذای سیاه‌پوستان آمریکایی

    The soul music playing in the background created an inviting atmosphere.

    موسیقی سیاه‌پوستان آمریکایی (سول) که در پس‌زمینه پخش می‌شد، فضایی جذاب ایجاد کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد soul

    1. noun psyche, inspiration, energy
      Synonyms:
      mind heart feeling spirit energy life force essence cause genius vitality personality intellect disposition conscience ego reason substance thought animus bosom bottom breast courage fervor nobility pith stuff vivacity ardor elan vital individuality inspiration marrow noumenon pneuma principle anima animation breath of life quintessence secret self spiritual being recesses of heart vital force animating principle
      Antonyms:
      body
    1. noun being
      Synonyms:
      person individual human being creature body character man woman mortal living soul spirit ghost phantom shadow personage umbra

    Idioms

    bare one's soul

    راز دل خود را گفتن، صمیمانه درد دل کردن

    keep body and soul together

    جان به در بردن، زنده ماندن، دوام آوردن

    the eyes are the mirrors of the soul (or mind)

    چشم دریچه‌ی روح (یا اندیشه) است

    heart and soul

    از دل و جان، با تمام نیرو

    سوال‌های رایج soul

    معنی soul به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Soul» در زبان فارسی به «روح» ترجمه می‌شود.

    «روح» مفهومی است که در بسیاری از فرهنگ‌ها و باورهای معنوی به عنوان جوهر غیرمادی و اساس وجود انسان مطرح می‌شود. برخلاف جسم که ماده‌ای فیزیکی است، روح به عنوان بخش معنوی، جاودانه و ناپیدای انسان در نظر گرفته می‌شود که احساسات، افکار، و شخصیت فرد را شکل می‌دهد. این مفهوم در فلسفه، ادبیات، هنر و عرفان جایگاه ویژه‌ای دارد.

    از دیدگاه فلسفی، روح به عنوان جوهر یا ذات انسان شناخته می‌شود که جدا از جسم وجود دارد و پس از مرگ نیز باقی می‌ماند. بسیاری از مکاتب فکری به بررسی ماهیت روح، رابطه آن با بدن و نقش آن در تجربه انسانی پرداخته‌اند. در ادبیات و هنر، روح نمادی از عمیق‌ترین احساسات، خواسته‌ها و هویت فرد است که به بیان و تصویر کشیده می‌شود.

    در هنرهای تجسمی و موسیقی، مفهوم روح اغلب به احساسات و حالات درونی انسان اشاره دارد. برای مثال، موسیقی روح‌انگیز یا نقاشی‌هایی که روح را به صورت نمادین به تصویر می‌کشند، تلاش می‌کنند به نوعی ارتباط میان دنیای مادی و معنوی برقرار کنند. این نشان‌دهنده اهمیت عمیق روح در تجربه‌های انسانی است که فراتر از ظاهر و جسم است.

    از منظر معنوی و مذهبی، روح به عنوان عنصری مقدس و اتصال‌دهنده انسان به عالم ماوراء تلقی می‌شود. بسیاری از آیین‌ها بر پاک‌سازی و پرورش روح تاکید دارند و آن را مرکز زندگی معنوی می‌دانند. مراقبه، دعا، و آیین‌های خاص به منظور تقویت و آرامش روح انجام می‌شوند.

    «روح» مفهومی است که فراسوی تعریف‌های ساده قرار دارد و همواره موضوعی الهام‌بخش برای تفکر، خلق آثار هنری و جستجوی معنویت بوده است. این واژه نشان‌دهنده بخشی از انسان است که با جسم متفاوت است اما به شدت بر کیفیت زندگی و هویت فرد تاثیرگذار است.

    شکل جمع soul چی میشه؟

    شکل جمع soul در زبان انگلیسی souls است.

    ارجاع به لغت soul

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «soul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/soul

    لغات نزدیک soul

    • - souithernism
    • - souk
    • - soul
    • - soul brother
    • - soul food
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.