جرئت، دلیری، رشادت، شجاعت، دلاوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everyone admired the soldiers' courage.
همه دلاوری سربازان را ستودند.
I did not think she would have the courage to challenge her ill-tempered boss.
فکر نمیکردم یارای مقابله با رئیس بدخلق را داشته باشد.
Homa showed great courage.
هما شجاعت زیادی از خود نشان داد.
قوت قلب پیدا کردن، الهام گرفتن (از)، دل و جرئت به دست آوردن
have (or lack) the courage of one's convictions
دل و جرئت پیروی از آرمانهای خود را داشتن (یا نداشتن)
take one's courage in both hands
شهامت انجام کاری را یافتن، دل را قرص کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «courage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courage