فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rashness

ˈræʃnəs ˈræʃnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

بی‌ملاحظگی، بی‌توجهی، بی‌پروایی، بی‌احتیاطی، بی‌فکری، شتاب‌زدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She regretted her rashness immediately after speaking.

او بلافاصله پس‌از صحبت کردن از بی‌ملاحظگی خود پشیمان شد.

He acknowledged that his rashness had put the team at risk.

او اذعان کرد که بی‌احتیاطی‌اش تیم را در معرض خطر قرار داده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rashness

  1. noun the quality of acting or making decisions in a way that is reckless, hasty, or without careful thought, often leading to undesirable consequences
    Synonyms:
    haste hastiness hurriedness precipitance precipitancy precipitateness precipitation rush

لغات هم‌خانواده rashness

  • noun
    rashness

ارجاع به لغت rashness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rashness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rashness

لغات نزدیک rashness

پیشنهاد بهبود معانی