با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hurriedness

ˈhɜr.id.nəs ˈhʌr.id.nəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
شتاب‌زدگی، عجله، دست‌پاچگی
- His hurriedness only added to the tension in the room.
- عجله‌ی او فقط بر تنش اتاق می‌افزود.
- She felt overwhelmed by the hurriedness of modern life.
- او از شتاب‌زدگی زندگی مدرن غرق شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hurriedness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hurriedness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hurriedness

لغات نزدیک hurriedness

پیشنهاد بهبود معانی