آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Hurriedly

ˈhɝːidli ˈhʌridli

معنی hurriedly | جمله با hurriedly

adverb

به‌طور شتاب‌زده، از روی شتاب، با عجله، به‌طور هول‌هولکی، عجولانه، به‌طور سریع، به‌سرعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He hurriedly packed his things and left.

به‌طور هول‌هولکی وسایلش را جمع کرد و رفت.

I glanced hurriedly at the door, like a guilty child.

همانند بچه‌ای خطاکار با عجله به در نگاه کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hurriedly

  1. adjective rapidly
    Synonyms:
  1. adverb in a hurried or hasty manner
    Synonyms:
    Antonyms:
    unhurriedly

لغات هم‌خانواده hurriedly

  • adverb
    hurriedly

ارجاع به لغت hurriedly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hurriedly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hurriedly

لغات نزدیک hurriedly

پیشنهاد بهبود معانی