آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Speedily

ˈspiːdli ˈspiːdli

معنی speedily | جمله با speedily

adverb

به‌سرعت، با سرعت، سریعاً، سریع، تند، بی‌معطلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The repairman fixed the broken appliance speedily.

تعمیرکار دستگاه خراب را به‌سرعت تعمیر کرد.

The package was delivered speedily.

بسته بی‌معطلی تحویل داده شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The athlete ran speedily towards the finish line.

ورزشکار با سرعت به سمت خط پایان دوید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد speedily

  1. adjective rapidly
    Synonyms:
  1. adverb with rapid movements

لغات هم‌خانواده speedily

  • adverb
    speedily

ارجاع به لغت speedily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «speedily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/speedily

لغات نزدیک speedily

پیشنهاد بهبود معانی