خمیره، فطرت، جنس، گرمی، غیرت، جرات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a soldier of mettle
سرباز باغیرت
Our team members proved their mettle.
افراد تیم ما جوهر خود را بروز دادند.
He wanted to try his mettle against the sea.
او میخواست طاقت خود را در برابر دریا بیازماید.
آمادهی کوشش، سرغیرت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mettle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mettle