جسارت، بیباکی، شجاعت، گستاخی
The explorer's hardihood allowed him to venture into the uncharted wilderness.
شجاعت کاوشگر به او این امکان را داد تا به بیابان ناشناخته سفر کند.
His hardihood allowed him to take risks that others would shy away from.
جسارتش به او این امکان را میداد که ریسکهایی را بپذیرد که دیگران از آن اجتناب کنند.
سرسختی، نیرومندی، استحکام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her hardihood in the face of adversity inspired everyone around her.
سرسختی او در برابر ناملایمات، الهامبخش تمام اطرافیانش بود.
The team’s hardihood was evident in their determination to complete the project.
سرسختی تیم در عزم آنها برای تکمیل پروژه مشهود بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hardihood» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hardihood