Will

wɪl wɪl wɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    willed
  • شکل سوم:

    willed
  • سوم‌شخص مفرد:

    wills
  • وجه وصفی حال:

    willing
  • شکل جمع:

    wills

توضیحات

شکل کوتاه این لغت در معانی اول تا هفتم: ll'

شکل گذشته‌ی این لغت در معانی اول تا هفتم: would

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

auxiliary verb A2
خواستن (فعل کمکی برای صحبت در زمان آینده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- We will go tomorrow.
- فردا خواهیم رفت.
- I will buy the book.
- کتاب را خواهم خرید.
- Nobody knows what will happen.
- هیچ‌کس نمی‌داند چه روی خواهد داد.
- We will now go to the next part of my speech.
- اکنون به بخش بعدی سخنرانی من خواهیم رفت.
auxiliary verb A1
توانستن (توانایی انجام کاری را داشتن)، تمایل داشتن
- She will help you with your homework.
- او به شما در انجام تکالیف کمک می‌کند.
- She won't come to our party tonight.
- او تمایلی به حضور در مهمانی امشب ما ندارد.
auxiliary verb A2
آیا می‌شود، آیا امکانش هست، آیا میل دارید (درخواست انجام کاری، تعارف کردن، درخواست مؤدبانه برای انجام کاری)
- Will you help me with this project?
- آیا می‌شود در این پروژه به من کمک کنید؟
- Will you take a seat while you wait?
- آیا تمایل دارید هنگام انتظار بنشینید؟
- Will you join us for the movie later?
- آیا امکانش هست بعداً برای تماشای فیلم به ما ملحق شوید؟
- Will you have more tea?
- باز هم چای میل دارید؟
- Will you have some lemonade to cool off?
- آیا کمی لیموناد برای خنک شدن میل دارید؟
auxiliary verb A2
برای بیان نتیجه در جملات شرطی
- If she calls, I will answer right away.
- اگر تماس بگیرد، فوراً پاسخ می‌دهم.
- If he doesn't come, we will start without him.
- اگر نیاید، بدون اون شروع می‌کنیم.
auxiliary verb
احتمال دادن، حدس زدن، گمان کردن
- She will likely arrive by noon.
- حدس می‌زنم تا ظهر برسد.
- It will be a great day for a picnic.
- گمان می‌کنم روز خوبی برای پیکنیک باشد.
- That will be the best choice for our project.
- آن احتمالاً بهترین انتخاب برای پروژه‌ی ما باشد.
- That will be his wife with him.
- احتمال می‌دهم کسی که با اوست زنش است.
auxiliary verb
می‌شه (درخواست انجام کاری در زمان عصبانیت)
- Will you just listen for once?
- می‌شه واسه‌ی یه بارم که شده گوش کنی؟
- Will you sit down and behave yourself?
- می‌شه بشینی و درست رفتار کنی؟
- will you please stop that noise!
- لطفاً به آن سروصدا خاتمه بدهید!
auxiliary verb
معمولاً (اشاره به چیزی که بیشتر اوقات رخ می‌دهد)
- Mistakes will occur in any project.
- معمولاً در هر پروژه‌ای اشتباه رخ می‌دهد.
- Pets will often misbehave when bored.
- حیوانات‌ خانگی اغلب هنگامی که حوصله‌شان سر رفته بدرفتاری می‌کنند.
- They will talk for hours on end.
- آن‌ها معمولاً ساعت‌ها بدون وقفه حرف می‌زنند.
noun countable uncountable B2
خواست، اراده، عزم، رغبت، اشتیاق
- The old woman had lost the will to live.
- پیرزن عزم خود برای زندگی را از دست داده بود.
- He has no will to continue his research.
- اشتیاقی به ادامه‌ی پژوهش خود ندارد.
- Where there's a will there's a way.
- هرکجا که اراده باشد، راه‌حل هم هست.
- a man of weak will
- مردی ضعیف‌النفس
- to work with a will
- با رغبت کار کردن
- a man of iron will
- مردی با اراده‌ی آهنین
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun singular C1
خواسته، آرزو، انتخاب، مشیت
- I will accept God's will.
- من تسلیم مشیت الهی خواهم بود.
- It was her will to travel the world and experience new cultures.
- این انتخاب او بود که در جهان سفر کند و فرهنگ‌های جدید را تجربه کند.
- What is your will?
- خواسته‌ی شما چیست؟
noun countable C2
وصیت، وصیت‌نامه
- His will detailed how his estate would be divided.
- وصیت‌نامه‌ی او نحوه‌ی تقسیم املاک وی را شرح می‌دهد.
- He died without a will.
- او بدون وصیت‌نامه مرد.
verb - transitive
اراده کردن، مصمم بودن، عزم کردن
- She willed herself to stay focused during the exam.
- او مصمم بود که در طول امتحان متمرکز باشد.
- They willed the project to succeed despite the challenges.
- آن‌ها عزم کردند تا پروژه را باوجود چالش‌ها موفق کنند.
verb - intransitive verb - transitive formal
خواستن، تمایل داشتن
- You may choose your path, as you will.
- شما می‌توانید هرطور که مایلید راه خود را انتخاب کنید.
- Follow the plan or change it as you will.
- طبق برنامه پیش بروید یا هرطور که می‌خواهید تغییرش دهید.
verb - transitive
وصیت کردن
- He willed his collection of rare books to the local library.
- او وصیت کرد مجموعه‌کتاب‌های کمیابش به کتابخانه محلی برسد.
- She willed her estate to her children.
- او وصیت کرد که املاکش به فرزندانش برسد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد will

  1. noun personal choice
    Synonyms:
    preference choice desire wish liking option intention purpose design feeling inclination mind determination resolution conviction attitude fancy passion urge power decree prerogative volition character disposition temperament aim resolve decision longing yearning craving hankering pining appetite wishes willpower self-control self-restraint discipline self-discipline discretion decisiveness heart’s desire willfulness velleity
  1. noun last wishes; command
    Synonyms:
    order command instructions declaration decree disposition legacy inheritance estate property testament bequest directions device bestowal dispensation insistence
  1. verb cause
    Synonyms:
    effect determine direct order command demand request insist intend resolve decree authorize bid bring about enjoin exert decide on ordain
  1. verb choose
    Synonyms:
    want wish like prefer elect desire opt incline crave be inclined have a mind to see fit
    Antonyms:
    pass neglect
  1. verb give, bequeath to another
    Synonyms:
    transfer pass on leave bequest devise legate confer disinherit disherit probate cut off
    Antonyms:
    receive keep

Collocations

  • against one's will

    برخلاف میل کسی، (به) ناچار، (به‌طور) ناخواسته

Idioms

  • god willing

    اگر خدا بخواهد، ان‌شاءالله، اگر قسمت باشد، به خواست خدا، امید به خدا

  • at will

    بنا به میل (خود)، به دلخواه

  • murder will out

    1- دیر یا زود قاتل دستگیر می‌شود 2- هیچ عمل بدی برای همیشه نهفته نمی‌ماند

    جنایت دیر یا زود آشکار می‌شود.

ارجاع به لغت will

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «will» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/will

لغات نزدیک will

پیشنهاد بهبود معانی