اهدا، اعطا، بخشش (به عنوان هدیه یا افتخار)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bestowal of the prestigious award brought great joy to the recipient.
اهدای این جایزهی معتبر شادی زیادی را برای دریافتکننده به همراه داشت.
The bestowal of the title of knight was a significant moment in his life.
اعطای لقب شوالیه لحظهی مهمی در زندگی او بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bestowal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestowal