آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Bestowal

bɪˈstoʊəl bɪˈstəʊəl

معنی bestowal | جمله با bestowal

noun uncountable formal

اهدا، اعطا، بخشش (به عنوان هدیه یا افتخار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The bestowal of the prestigious award brought great joy to the recipient.

اهدای این جایزه‌ی معتبر شادی زیادی را برای دریافت‌کننده به همراه داشت.

The bestowal of the title of knight was a significant moment in his life.

اعطای لقب شوالیه لحظه‌ی مهمی در زندگی او بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bestowal

  1. noun the act of conferring, as of an honor
    Synonyms:

ارجاع به لغت bestowal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestowal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestowal

لغات نزدیک bestowal

پیشنهاد بهبود معانی