فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bestowal

bɪˈstoʊəl bɪˈstəʊəl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

اهدا، اعطا، بخشش (به عنوان هدیه یا افتخار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The bestowal of the prestigious award brought great joy to the recipient.

اهدای این جایزه‌ی معتبر شادی زیادی را برای دریافت‌کننده به همراه داشت.

The bestowal of the title of knight was a significant moment in his life.

اعطای لقب شوالیه لحظه‌ی مهمی در زندگی او بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bestowal

  1. noun the act of conferring, as of an honor
    Synonyms:
    presentation grant conferral conferment bestowment accordance conference

ارجاع به لغت bestowal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestowal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestowal

لغات نزدیک bestowal

پیشنهاد بهبود معانی