آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Bestir

biˈstɜːr bɪˈstɜː

معنی bestir | جمله با bestir

adverb

جنباندن، به حرکت درآوردن، تحریک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

On the morning of the wedding, they bestirred themselves early.

روز عروسی صبح زود به جنب‌وجوش افتادند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bestir

  1. verb to stir one mentally
    Synonyms:
  1. verb become active
    Synonyms:

ارجاع به لغت bestir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestir

لغات نزدیک bestir

پیشنهاد بهبود معانی