رفیق فابریک، دوست جونجونی، رفیق صمیمی، تورَگی، رفیق فاب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I can always count on my bestie.
همیشه میتونم روی دوست صمیمیم حساب کنم.
My bestie and I have been friends since kindergarten.
من و رفیق فابم از دوران مهدکودک با هم دوست بودیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bestie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestie