Presentation

ˌpriːzen- / / -zn- ˌpreznˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    presentations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
ارائه، عرضه، معرفی، نمایش، تقدیم، اهدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the presentation of credentials
- تقدیم استوارنامه
- His presentation on Shakespeare was interesting.
- سخنرانی او درباره‌ی شکسپیر جالب بود.
- Our next presentation will be musical.
- نمایش بعدی ما موزیکال خواهد بود.
- a theatrical presentation
- برنامه‌ی تئاتری
- the presentation of new data
- ارائه‌ی داده‌های جدید
- the presentation of the groom to the bride's family
- معرفی داماد به خانواده‌ی عروس
- the presentation of prizes
- اهدای جوایز
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presentation

  1. noun performance; something given, displayed
    Synonyms: act, appearance, arrangement, award, bestowal, coming out, conferral, debut, delivering, delivery, demonstration, display, dog and pony show, donation, exhibition, exposition, giving, introduction, investiture, knockdown, launch, launching, offering, overture, pitch, present, production, proposal, proposition, reception, remembrance, rendition, representation, sales pitch, show, staging, submission

ارجاع به لغت presentation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presentation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presentation

لغات نزدیک presentation

پیشنهاد بهبود معانی