آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    Reception

    rɪˈsepʃn rɪˈsepʃn

    شکل جمع:

    receptions

    معنی reception | جمله با reception

    noun countable B2

    مهمانی، جشن (رسمی)

    They organized a grand reception to welcome the new ambassador.

    آن‌ها مراسم باشکوهی برای استقبال از سفیر جدید برگزار کردند.

    The president hosted a reception for the Nobel Prize winners.

    رئیس‌جمهور، جشنی برای برندگان جایزه‌ی نوبل برگزار کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a reception in honor of the new mayor

    مهمانی به افتخار شهردار جدید

    a friendly reception

    یک پذیرایی دوستانه

    a wedding reception

    ضیافت عروسی

    noun singular C1

    پذیرش، واکنش، بازخورد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The proposal was given a hostile reception at the meeting.

    پیشنهاد در جلسه با واکنشی خصمانه روبه‌رو شد.

    The book’s warm reception surprised the author.

    پذیرش گرم کتاب، نویسنده را غافلگیر کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    good or poor reception

    خوب یا بد دریافت کردن

    noun uncountable

    پذیرش، استقبال، دریافت

    The facility is not yet equipped for the reception of hazardous materials.

    این تأسیسات هنوز برای دریافت مواد خطرناک تجهیز نشده است.

    The embassy arranged everything for the reception of the refugees.

    سفارت همه چیز را برای پذیرش پناهجویان ترتیب داده بود.

    noun uncountable B1

    پذیرش (بیمارستان، اداره و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    Please leave the keys at the reception before you check out.

    لطفاً قبل‌از خروج، کلیدها را در پذیرش بگذارید.

    You need to wait at reception until someone comes to collect you.

    باید در پذیرش منتظر بمانی تا کسی دنبالت بیاید.

    noun uncountable

    آنتن‌دهی، کیفیت دریافت سیگنال، پوشش‌دهی (رادیو و تلویزیون)

    There was too much interference, and the reception was poor.

    اختلال زیادی وجود داشت و آنتن‌دهی ضعیف بود.

    She adjusted the antenna to improve the TV reception.

    او آنتن را تنظیم کرد تا کیفیت دریافت سیگنال تلویزیون بهتر شود.

    noun uncountable

    انگلیسی بریتانیایی کلاس آمادگی، پیش‌دبستانی، سال اول دبستان (در نظام آموزشی بریتانیا)

    The reception teacher welcomed all the parents on the first day.

    معلم کلاس آمادگی در روز اول از همه‌ی والدین استقبال کرد.

    He was the youngest child in the reception class.

    او جوان‌ترین کودک در پیش‌دبستانی بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reception

    1. noun acceptance; acknowledgment
      Synonyms:
      receipt response reaction recognition admission introduction greeting meeting encounter welcome treatment receiving acquisition induction disposition accession recipience gathering salutation
      Antonyms:
      disacknowledgment
    1. noun celebratory party
      Synonyms:
      party gathering function entertainment dinner supper buffet tea do soiree levee matinee

    لغات هم‌خانواده reception

    • noun
      receipt, receipts, receiver, reception, receivership, receiving, receptionist, receptor
    • adjective
      receptive, received
    • verb - transitive
      receive

    سوال‌های رایج reception

    شکل جمع reception چی میشه؟

    شکل جمع reception در زبان انگلیسی receptions است.

    ارجاع به لغت reception

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reception» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reception

    لغات نزدیک reception

    • - receptacle
    • - receptacle provided
    • - reception
    • - reception room
    • - receptionist
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.