شکل جمع:
receiversدریافتکننده، گیرنده، دستگاهگیرنده، گوشی، متصدی دریافت
گیرنده، دریافتکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the receiver of the letter
گیرندهی نامه
He threw a long pass into the arms of a receiver.
یک پاس بلند انداخت توی بغل یک پاسگیر.
a radio receiver
گیرندهی رادیویی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «receiver» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/receiver