با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Receiver

rɪˈsiːvər rɪˈsiːvə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    receivers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
دریافت‌کننده، گیرنده، دستگاه‌گیرنده، گوشی، متصدی دریافت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun countable
گیرنده، دریافت‌کننده
- the receiver of the letter
- گیرنده‌ی نامه
- He threw a long pass into the arms of a receiver.
- یک پاس بلند انداخت توی بغل یک پاسگیر.
- a radio receiver
- گیرنده‌ی رادیویی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد receiver

  1. noun One who receives
    Synonyms: recipient, beneficiary, collector, heir, consignee, customer, grantee, acceptor, addressee, teller, object, target, liquidator, victim, donee, subject, trustee, fence, assignee, creditor, fence(receiver of stolen goods), guinea-pig, receptacle, telephone
  2. noun A device for receiving
    Synonyms: radio, telephone, handset, headphone, television, receiving set, mission control, control center, detection device, listening device, bug, transceiver, hydrophone
  3. noun A football player who catches (or is supposed to catch) a forward pass
    Synonyms: pass receiver, pass catcher
  4. noun Earphone that converts electrical signals into sounds
    Synonyms: telephone receiver
  5. noun Set that receives radio or tv signals
    Synonyms: receiving system

لغات هم‌خانواده receiver

ارجاع به لغت receiver

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «receiver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/receiver

لغات نزدیک receiver

پیشنهاد بهبود معانی