امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Assignee

əˌsaɪˈniː əˌsaɪˈniː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
وکیل، گماشته، نماینده، مأمور، عامل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assignee

  1. noun
    Synonyms: guardian, appointee, administrator

ارجاع به لغت assignee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assignee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/assignee

لغات نزدیک assignee

پیشنهاد بهبود معانی