Radio

ˈreɪdioʊ ˈreɪdiəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    radioed
  • شکل سوم:

    radioed
  • سوم‌شخص مفرد:

    radios
  • وجه وصفی حال:

    radioing
  • شکل جمع:

    radios

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معانی هفتم تا دوازدهم: -radi

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
رادیو (دستگاه پخش محتوای صوتی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- She turned on the radio to catch the news in the morning.
- او رادیو را روشن کرد تا اخبار صبح را بگیرد.
- The radio in my living room is broken and needs repair.
- رادیوی اتاق نشیمن من خراب است و نیاز به تعمیر دارد.
- a radio dial
- صفحه‌ی تنظیم موج رادیو
- a shortwave radio
- رادیوی موج کوتاه
noun singular uncountable
رادیو (برنامه‌ی رادیویی)
- I heard a fascinating interview on the radio this morning.
- امروز صبح در رادیو مصاحبه‌ی جالبی شنیدم.
- He always listens to the radio while cooking dinner.
- او همیشه در حین پختن شام به رادیو گوش می‌دهد.
noun uncountable
رادیو (شغل یا سیستم پخش)
- The local radio station broadcasts news updates every hour.
- ایستگاه رادیویی محلی هر ساعت به‌روزرسانی‌های خبری را پخش می‌کند.
- She works in radio and loves producing her own shows.
- او در رادیو کار می‌کند و عاشق تولید برنامه‌های خود است.
- Radio has been a popular source of entertainment for decades.
- رادیو به‌مدت چند دهه منبع محبوبی برای سرگرمی بوده است.
noun countable uncountable
رادیو، بی‌سیم (دستگاه ارسال و دریافت پیام یا سیگنال)
- They communicated by radio during the hike.
- آن‌ها درطول پیاده‌روی با استفاده از رادیو ارتباط برقرار کردند.
- The police used the radio to call for backup.
- پلیس برای درخواست نیروی کمکی از بی‌سیم استفاده کرد.
verb - transitive verb - intransitive
با رادیو مخابره کردن، پیام رادیویی فرستادن
- The ship needed urgent assistance, so they had to radio for help immediately.
- کشتی به کمک فوری نیاز داشت، بنابراین مجبور شدند فوراً برای کمک پیام رادیویی بفرستند.
- We radioed the message to the general headquarters.
- پیام را با رادیو به ستاد کل مخابره کردیم.
- When the power went out, they radioed the central office for instructions.
- وقتی برق قطع شد، آن‌ها برای دریافت دستورالعمل به دفتر مرکزی پیام رادیویی فرستادند.
adjective A1
رادیویی
- The radio waves interfered with the television signal.
- امواج رادیویی با سیگنال تلویزیون تداخل داشت.
- The pilot contacted the tower using radio communication.
- خلبان با استفاده از ارتباط رادیویی با برج تماس گرفت.
- a radio message
- پیام رادیویی
- a radio transmitter
- فرستنده‌ی رادیویی
prefix
(-radio) مربوط به انرژی تابشی و تشعشع
- Radioactive waste must be stored carefully to prevent environmental contamination.
- زباله‌های رادیواکتیو باید با دقت نگهداری شوند تا از آلودگی محیط‌زیست جلوگیری شود.
- Lead aprons are radiopaque, protecting patients during X-rays.
- پیش‌بندهای سربی حاجب اشعه هستند و بیماران را از اشعه‌ی ایکس محافظت می‌کنند.
prefix
(-radio) رادیواکتیو، پرتوزا، پرتوافشان
- The radioisotope's decay rate is crucial for dating ancient artifacts.
- نرخ واپاشی رادیوایزوتوپ برای قدمت‌گذاری آثار باستانی بسیار مهم است.
- The radioelement strontium-90 is a byproduct of nuclear fission.
- عنصر پرتوزای استرانسیم-۹۰، محصول جانبی شکافت هسته‌ای است.
prefix
(-radio) مربوط به اشعه‌ی ایکس
- Radiography is a key tool in medical imaging.
- رادیوگرافی ابزاری کلیدی در تصویربرداری پزشکی است.
- Radiology reports provide crucial information for diagnosis.
- گزارش‌های رادیولوژی اطلاعات مهمی را برای تشخیص بیماری ارائه می‌دهند.
prefix
(-radio) ایزوتوپ پرتوزا، ایزوتوپ رادیواکتیو
- The radiocarbon dating method is used to determine the age of ancient artifacts.
- روش تاریخ‌گذاری رادیوکربن برای تعیین قدمت آثار باستانی استفاده می‌شود.
- Radiocarbon levels in the atmosphere have changed over the decades.
- سطوح رادیوکربن در جو درطول دهه‌ها تغییر کرده است.
prefix
(-radio) مربوط به ارتباطات رادیویی و بی‌سیم
- The radiocommunication system is vital for remote areas.
- سیستم ارتباط رادیویی در مناطق دورافتاده، حیاتی است.
- The radiobroadcasting service covers the entire region.
- خدمات پخش رادیویی، تمام منطقه را پوشش می‌دهد.
prefix
(-radio) مربوط به استخوان رادیوس یا زند زبرین
- The radio-ulnar joint allows for the rotation of the forearm.
- مفصل رادیوس-اولنا اجازه‌ی چرخش بازو را می‌دهد.
- In a radio-ulna fracture, both bones are typically involved.
- در شکستگی رادیوس-اولنا، معمولاً هر دو استخوان درگیر هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد radio

  1. noun communication by electronic air waves
    Synonyms:
    transmission receiver wireless radiotelephone telephony telegraphy shortwave AM-FM CB Walkman radiotelegraph radiotelephonics radiotelegraphy Marconi radionics
  1. noun the study and practice of wireless communication
    Synonyms:
    television radio transmission radio-reception signaling radio engineering radiotelephony wireless radiotelegraphy radiocommunication radio work radio operation radionics
  1. noun a receiving device
    Synonyms:
    receiver wireless boom box transistor tuner radio set AM-FM radio shortwave radio clock-radio transistor-radio portable radio pocket radio car-radio Walkman (trademark) home radio broadcast console portable ship's radio radio-receiver ship-to-shore radio cb radio walkie talkie two-way radio crystal-set shortwave ghetto-blaster receiving set squawk box signal walkman

Collocations

سوال‌های رایج radio

معنی radio به فارسی چی میشه؟

رادیو یک رسانه ارتباطی است که از امواج الکترومغناطیسی برای پخش صدا و اطلاعات استفاده می‌کند. این رسانه به عنوان یکی از اولین و مهم‌ترین وسایل ارتباط جمعی در قرن بیستم به حساب می‌آید و تأثیر عمیقی بر فرهنگ، سیاست و جامعه داشته است.

تاریخچه

رادیو در اوایل قرن بیستم به وجود آمد. ابتدا در سال ۱۸۹۵، گولیلمو مارکونی اولین ارسال بی‌سیم را انجام داد. به تدریج، این فناوری بهبود یافت و در دهه ۱۹۲۰، رادیو به یک رسانه عمومی تبدیل شد. رادیوهای تجاری و عمومی در این دوره شروع به پخش برنامه‌های خبری، موسیقی و سرگرمی کردند.

فناوری

رادیو بر اساس اصول انتقال امواج الکترومغناطیسی کار می‌کند. این امواج می‌توانند اطلاعات صوتی را منتقل کنند و با استفاده از گیرنده‌های رادیویی، این اطلاعات دریافت می‌شوند. رادیوهای آنالوگ و دیجیتال دو نوع اصلی رادیو هستند. رادیوهای آنالوگ با فرکانس‌های مختلف کار می‌کنند، در حالی که رادیوهای دیجیتال از تکنولوژی‌های پیشرفته‌تری بهره می‌برند که کیفیت صدا و قابلیت‌های بیشتری را ارائه می‌دهند.

انواع رادیو

رادیو انواع مختلفی دارد که شامل رادیوهای AM (مدولاسیون دامنه)، FM (مدولاسیون فرکانس) و رادیوهای دیجیتال می‌شود. رادیوهای AM معمولاً برای پخش برنامه‌های خبری و گفت‌وگو مناسب هستند، در حالی که رادیوهای FM برای پخش موسیقی و برنامه‌های تفریحی ایده‌آل هستند. رادیوهای دیجیتال نیز امکان پخش برنامه‌ها با کیفیت بالا و بدون نویز را فراهم می‌آورند.

تأثیر اجتماعی و فرهنگی

رادیو نقش مهمی در شکل‌دهی به فرهنگ و سیاست جوامع ایفا کرده است. در زمان جنگ‌ها و بحران‌ها، رادیو به عنوان منبع اصلی اطلاعات و اخبار عمل کرده است. بسیاری از برنامه‌های رادیویی به ترویج فرهنگ محلی، زبان‌ها و موسیقی‌های بومی کمک کرده‌اند. همچنین، رادیو به عنوان یک وسیله برای برقراری تعامل میان اقوام و نژادهای مختلف عمل کرده است.

نکات جالب

1. پخش زنده: یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های رادیو، امکان پخش زنده برنامه‌ها است که به شنوندگان احساس نزدیکی و تعامل بیشتری می‌دهد.

2. تنوع محتوا: رادیو به تنوع وسیعی از محتواها از جمله اخبار، موسیقی، ورزش، سرگرمی و آموزش می‌پردازد و به همین دلیل می‌تواند به سلیقه‌های مختلف پاسخ دهد.

3. دسترس‌پذیری: رادیو به راحتی در دسترس است و می‌توان آن را در مکان‌های مختلف، از جمله خودرو، خانه و محل کار، استفاده کرد.

4. تکنولوژی نوین: با پیشرفت تکنولوژی، رادیو به پادکست‌ها و برنامه‌های آنلاین تبدیل شده و شنوندگان می‌توانند به راحتی به محتواهای دلخواه خود دسترسی پیدا کنند.

ارجاع به لغت radio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «radio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/radio

لغات نزدیک radio

پیشنهاد بهبود معانی