با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Boom Box

    ˈbʊmˌbɑːks ˈbʊmˌbɑːks
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      boom boxes

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (آمریکا - عامیانه) رادیو یا دستگاه ضبط صوت قابل حمل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - she was allowed to buy a boom box
    - به او اجازه دادند که یک رادیو بخرد
    - Don't forget to bring your boom box to the picnic!
    - یادت نره ضبط صوتت رو با خودت بیاری پیک‌نیک!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد boom box

    1. noun portable stereo
      Synonyms: CD player, audio system, ghetto blaster, ghetto blaster, ghetto box, ghetto box, portable audio system, portable music machine, portable radio, radio, stereo, tape player

    ارجاع به لغت boom box

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «boom box» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boombox

    لغات نزدیک boom box

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی