گذشتهی ساده:
consoledشکل سوم:
consoledسومشخص مفرد:
consolesوجه وصفی حال:
consolingشکل جمع:
consolesتسلی دادن، دلداری دادن، آرام کردن
I tried to console the bereaved mother.
سعی کردم مادر داغدیده را تسلی بدهم.
(اُرگ) میز، پیشخوان
(رادیو، تلویزیون و غیره) جعبه، کنسول
(برق، فنی) میز فرمان، پیشانه
(معماری) پایهی گچبری
گذشتهی ساده console در زبان انگلیسی consoled است.
شکل سوم console در زبان انگلیسی consoled است.
شکل جمع console در زبان انگلیسی consoles است.
وجه وصفی حال console در زبان انگلیسی consoling است.
سومشخص مفرد console در زبان انگلیسی consoles است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «console» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/console