گذشتهی ساده:
animatedشکل سوم:
animatedسومشخص مفرد:
animatesوجه وصفی حال:
animatingصفت تفضیلی:
more animateصفت عالی:
most animateجاندار، زنده، زیروح
the study of the natural world, both animate and inanimate
مطالعهی عالم طبیعت، هم جاندار و هم بیجان
The forest was full of animate creatures like deer, birds, and squirrels.
جنگل پر از موجودات زندهای مانند گوزن، پرندگان و سنجاب بود.
سر حال آوردن، به شوق آوردن، سرزنده کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His jokes animated the audience.
لطیفههای او حضار را سر حال آورد.
The lively music seemed to animate the crowd, causing everyone to start dancing.
به نظر میرسید که موسیقی پرجنبوجوش جمعیت را به شوق آورد و باعث شد همه شروع به رقصیدن کنند.
سرزنده
The children's faces were animate.
صورت بچهها سرزنده بود.
The garden was filled with animate butterflies fluttering from flower to flower.
باغ پر از پروانههای سرزندهای بود که از گلی به گل دیگر میرفتند.
برانگیختن، ترغیب کردن، روحیه دادن
The desire to surpass animated Hassan to continue his education.
میل برتریجویی حسن را برانگیخت که تحصیلات خود را ادامه دهد.
The coach's inspiring words were enough to animate the team to victory.
سخنان الهامبخش مربی برای روحیه دادن به تیم برای پیروزی کافی بود.
زنده کردن، جان دادن، زندگی بخشیدن
The scientist was able to animate a dead frog back to life.
این دانشمند توانست به قورباغهی مرده جان بدهد.
The wizard used his magic to animate the inanimate objects in the room.
جادوگر از جادوی خود برای جان دادن به اجسام بیجان در اتاق استفاده کرد.
به حرکت درآوردن، متحرک کردن
The breeze animated the leaves.
نسیم برگها را به حرکت درآورد.
She learned to animate puppets for the school play.
او یاد گرفت که عروسکهای نمایشی را برای نمایش مدرسه به حرکت درآورد.
The wind animated the leaves.
باد برگها را به حرکت درآورد.
بهصورت کارتون درآوردن، به حرکت درآوردن (در کارتون)
to animate a children's tale
داستان کودکان را بهصورت کارتون درآوردن
to animate puppets
(از طریق ریسمان و غیره) عروسکها را به حرکت درآوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «animate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/animate