فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Animalize

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

جانور (خوی) نمودن، حیوانی کردن، شهوانی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Too much violence in the movies animalizes the young.

خشونت زیاد در فیلم‌ها جوانان را ددمنش می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد animalize

  1. verb to ruin utterly in character or quality
    Synonyms:
    corrupt debase demoralize deprave pervert vitiate brutalize brutalise warp stain bastardize debauch canker animalise bestialize
  1. verb represent in the form of an animal
    Synonyms:
    animalise

ارجاع به لغت animalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «animalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/animalize

لغات نزدیک animalize

پیشنهاد بهبود معانی