فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Deprave

dɪˈpreɪv dɪˈpreɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    depraved
  • شکل سوم:

    depraved
  • سوم‌شخص مفرد:

    depraves
  • وجه وصفی حال:

    depraving

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
تباه کردن، فاسد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Money and fame have depraved her.
- پول و شهرت او را منحرف کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deprave

  1. verb corrupt, lead astray
    Synonyms:
    corrupt debase degrade pervert seduce demoralize vitiate subvert warp debauch brutalize bestialize bastardize
    Antonyms:
    improve ennoble moralize

ارجاع به لغت deprave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deprave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deprave

لغات نزدیک deprave

پیشنهاد بهبود معانی