گذشتهی ساده:
depravedشکل سوم:
depravedسومشخص مفرد:
depravesوجه وصفی حال:
depravingتباه کردن، فاسد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Money and fame have depraved her.
پول و شهرت او را منحرف کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deprave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deprave