آخرین به‌روزرسانی:

Deprave

dɪˈpreɪv dɪˈpreɪv

گذشته‌ی ساده:

depraved

شکل سوم:

depraved

سوم‌شخص مفرد:

depraves

وجه وصفی حال:

depraving

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

تباه کردن، فاسد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Money and fame have depraved her.

پول و شهرت او را منحرف کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deprave

  1. verb corrupt, lead astray
    Synonyms:
    corrupt debase degrade pervert seduce demoralize vitiate subvert warp debauch brutalize bestialize bastardize
    Antonyms:
    improve ennoble moralize

ارجاع به لغت deprave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deprave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deprave

لغات نزدیک deprave

پیشنهاد بهبود معانی