فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Moralize

ˈmɔːrlaɪz ˈmɒrəlaɪz

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive

نتیجه اخلاقی گرفتن از، اخلاقی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He is a boring teacher who moralizes instead of teaching geometry.

او معلم خسته‌کننده‌ای است که به‌جای تدریس هندسه، موعظه‌ی اخلاقی می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moralize

  1. verb preach
    Synonyms:
    teach lecture preachify sermonize admonish edify pontificate pontify pass judgment

لغات هم‌خانواده moralize

  • verb - transitive
    moralize

ارجاع به لغت moralize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moralize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moralize

لغات نزدیک moralize

پیشنهاد بهبود معانی