فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Moralize

ˈmɔːrlaɪz ˈmɒrəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - transitive verb - intransitive
    نتیجه اخلاقی گرفتن از، اخلاقی کردن
    • - He is a boring teacher who moralizes instead of teaching geometry.
    • - او معلم خسته‌کننده‌ای است که به‌جای تدریس هندسه، موعظه‌ی اخلاقی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد moralize

  1. verb preach
    Synonyms: admonish, edify, lecture, pass judgment, pontificate, pontify, preachify, sermonize, teach

لغات هم‌خانواده moralize

ارجاع به لغت moralize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moralize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moralize

لغات نزدیک moralize

پیشنهاد بهبود معانی