امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Morality

məˈræləti məˈræləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    moralities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
سیرت، اخلاقیات، اخلاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- We question the morality of this act.
- ما اخلاقی‌بودن این عمل را مورد پرسش قرار می‌دهیم.
- In spite of all the propaganda, the standard of morality has not improved.
- باوجود همه‌ی تبلیغات، سطح اخلاقیات بالا نرفته است.
- a man of unquestionable morality
- مردی که درستی او مورد تردید نیست
- Christian morality
- نظام اخلاقی مسیحی
- a poem full of commonplace moralities
- شعری مملو از پندآموزی‌های پیش‌پا‌افتاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد morality

  1. noun ethics, honesty
    Synonyms:
    chastity conduct decency ethicality ethicalness gentleness godliness good habits goodness honor ideals incorruptibility incorruption integrity justice manners moral code morals mores philosophy principle principles probity purity rectitude righteousness rightness saintliness standards uprightness virtue worthiness
    Antonyms:
    amorality badness corruption dishonesty evil immorality sinfulness unethicalness

لغات هم‌خانواده morality

ارجاع به لغت morality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «morality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/morality

لغات نزدیک morality

پیشنهاد بهبود معانی