شکل جمع:
decenciesادب، نزاکت، فروتنی، بزرگواری، آزرم، نجابت، شرافت، وقار
The lack of decency in society is concerning.
فقدان ادب در جامعه نگرانکننده است.
his decency and valor
بزرگواری و شجاعت او
مقبولیت، شایستگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The decencies of the workplace were taken very seriously by the employees.
مقبولیت محل کار توسط کارمندان بسیار جدی گرفته شد.
The company's policy is to always maintain the highest decencies in their interactions.
سیاست این شرکت این است که همیشه بالاترین مقبولیت را در تعاملات خود حفظ کند.
(برای داشتن زندگی خوب) تسهیلات، خدمات، شرایط
It is important to prioritize providing decencies to those who are most in need.
در اولویت قرار دادن تسهیلات برای کسانی که بیشترین نیاز را دارند، مهم است.
Many people in developing countries lack even the most basic decencies like adequate healthcare.
بسیاری از مردم در کشورهای درحال توسعه حتی از ابتداییترین شرایط مانند مراقبتهای بهداشتی کافی محروم هستند.
معرفت (انجام کاری را) نداشتن
دریغ از ذرهای ادب و احترام، دریغ از ذرهای معرفت و نجابت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decency» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decency