آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Decency

ˈdiːsnsi ˈdiːsnsi

شکل جمع:

decencies

معنی decency | جمله با decency

noun uncountable

ادب، نزاکت، فروتنی، بزرگواری، آزرم، نجابت، شرافت، وقار

The lack of decency in society is concerning.

فقدان ادب در جامعه نگران‌کننده است.

his decency and valor

بزرگواری و شجاعت او

noun plural

مقبولیت، شایستگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The decencies of the workplace were taken very seriously by the employees.

مقبولیت محل کار توسط کارمندان بسیار جدی گرفته شد.

The company's policy is to always maintain the highest decencies in their interactions.

سیاست این شرکت این است که همیشه بالاترین مقبولیت را در تعاملات خود حفظ کند.

noun plural

(برای داشتن زندگی خوب) تسهیلات، خدمات، شرایط

It is important to prioritize providing decencies to those who are most in need.

در اولویت قرار دادن تسهیلات برای کسانی که بیشترین نیاز را دارند، مهم است.

Many people in developing countries lack even the most basic decencies like adequate healthcare.

بسیاری از مردم در کشورهای درحال توسعه حتی از ابتدایی‌ترین شرایط مانند مراقبت‌های بهداشتی کافی محروم هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد decency

  1. noun respectable behavior
    Antonyms:
    impropriety indecency immorality immodesty obscenity obsceneness

Collocations

not have the decency to

معرفت (انجام کاری را) نداشتن

Idioms

not a spark of decency

دریغ از ذره‌ای ادب و احترام، دریغ از ذره‌ای معرفت و نجابت

سوال‌های رایج decency

شکل جمع decency چی میشه؟

شکل جمع decency در زبان انگلیسی decencies است.

ارجاع به لغت decency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decency

لغات نزدیک decency

پیشنهاد بهبود معانی