شکل جمع:
courtesiesاحترام، ادب و مهربانی، تواضع، تعارف، معرفت، تعظیم و تکریم
Common courtesy dictates that ...
شرط ادب آن است که ...
He didn't even have the courtesy to apologize.
حتی آنقدر معرفت نداشت که عذرخواهی کند.
They received him with utmost courtesy.
با تعظیم و تکریم تمام به او خوشامد گفتند.
After a brief exchange of courtesies, the negotiations started.
پس از انجام تعارفات مختصر مذاکرات آغاز شد.
It's important to show courtesy towards others, even in difficult situations.
مهم است که با دیگران حتی در موقعیتهای سخت احترام نشان دهید.
کمکهزینه، همکاری، اهدا، خدمات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The exhibition has been made possible by courtesy of the Ministry of Education.
این نمایشگاه با اجازه و همکاری وزارت آموزش و پرورش میسر شده است.
The company is known for its exceptional customer service and courtesy.
این شرکت بهدلیل خدمات استثنایی به مشتریان و حسننیت خود شناخته شده است.
رایگان، مجانی، بدون هزینه
The courtesy car was waiting for us at the airport.
ماشین رایگان در فرودگاه منتظر ما بود.
The hotel provided a courtesy car to the nearby attractions.
هتل یک ماشین رایگان برای جاذبههای اطراف آماده کرد.
به پایمردی، با معاضدت، با اجازه، هدیهی، با لطف و همکاری
(انگلیس) عنوان اشرافی غیر رسمی (عنوان اشرافی پسر یا دختر یک نفر لرد که به خاطر ادای احترام همراه نام او آورده میشود؛ ولی ارزش رسمی و قانونی ندارد)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «courtesy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courtesy