آخرین به‌روزرسانی:

Courtesan

ˈkɔːrtɪzn ˌkɔːtɪˈzæn

معنی

noun

( courtezan =) فاحشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد courtesan

  1. noun mistress
    Synonyms:
    paramour concubine whore prostitute

ارجاع به لغت courtesan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «courtesan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courtesan

لغات نزدیک courtesan

پیشنهاد بهبود معانی