امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reverence

ˈrevrəns ˈrevrəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reverenced
  • شکل سوم:

    reverenced
  • سوم‌شخص مفرد:

    reverences
  • وجه وصفی حال:

    reverencing
  • شکل جمع:

    reverences

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
حرمت، احترام، تکریم، احترام گذاردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Even strangers showed reverence toward the old professor.
- حتی غریبه‌ها استاد پیر را تکریم می‌کردند.
- to hold in reverence
- مورد تکریم قرار دادن
- He made a slight reverence in passing.
- هنگام عبور تعظیم مختصری کرد.
- Pray with reverence.
- با فروتنی نماز کن (دعا کن).
- He attained great reverence among the merchants.
- در میان بازرگانان عزت و احترام زیادی به دست آورد.
- The best citizens were those who reverenced the laws of their country.
- بهترین شهروندان آن‌هایی بودند که به قوانین کشور خود سخت احترام می‌گذاشتند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reverence

  1. noun high opinion of something
    Synonyms:
    admiration adoration apotheosis approbation approval awe bow deference deification devotion devoutness esteem fealty fear genuflection high esteem homage honor love loyalty obeisance obsequiousness piety praise prostration religiousness respect veneration worship
    Antonyms:
    disdain disregard disrespect scorn
  1. verb have a high opinion of
    Synonyms:
    admire adore apotheosize appreciate be in awe of cherish defer to deify enjoy esteem exalt hold in awe honor look up to love magnify pay homage prize put on pedestal regard respect think highly of treasure value venerate worship
    Antonyms:
    despise disregard

ارجاع به لغت reverence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reverence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reverence

لغات نزدیک reverence

پیشنهاد بهبود معانی