آخرین به‌روزرسانی:

Approbation

ˌæprəˈbeɪʃn ˌæprəˈbeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله

noun

تصویب، قبولی، موافقت، پسند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He glanced at the letter with approbation.

او با نظر موافق به نامه نگاه افکند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد approbation

  1. noun praise
    Synonyms:
    approval favor support admiration esteem recognition endorsement permission consent sanction the nod go-ahead high regard okay bells
    Antonyms:
    criticism disapprobation

ارجاع به لغت approbation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «approbation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/approbation

لغات نزدیک approbation

پیشنهاد بهبود معانی