شکل جمع:
criticismsنقد، انتقاد، عیبجویی، نقدگری، نکوهش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a history of literary criticism in America
تاریخ نقد ادبی در امریکا
a collection of Arnold's poetry and criticism
مجموعهی اشعار و نقدهای آرنولد
His criticism of the government was severe and a bit unfair.
انتقاد او از دولت شدید و تا اندازهای غیرمنصفانه بود.
Javad could no longer tolerate his wife's constant criticisms.
جواد دیگر تحمل عیبجویی دائم زنش را نداشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «criticism» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/criticism