آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Criticism

ˈkrɪtɪsɪzm ˈkrɪtɪsɪzm

شکل جمع:

criticisms

معنی criticism | جمله با criticism

noun countable B2

نقد، انتقاد، عیب‌جویی، نقدگری، نکوهش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a history of literary criticism in America

تاریخ نقد ادبی در امریکا

a collection of Arnold's poetry and criticism

مجموعه‌ی اشعار و نقدهای آرنولد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His criticism of the government was severe and a bit unfair.

انتقاد او از دولت شدید و تا اندازه‌ای غیرمنصفانه بود.

Javad could no longer tolerate his wife's constant criticisms.

جواد دیگر تحمل عیب‌جویی دائم زنش را نداشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد criticism

  1. noun verbal disapproval
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده criticism

سوال‌های رایج criticism

شکل جمع criticism چی میشه؟

شکل جمع criticism در زبان انگلیسی criticisms است.

ارجاع به لغت criticism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «criticism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/criticism

لغات نزدیک criticism

پیشنهاد بهبود معانی