شکل جمع:
denunciationsانتقاد علنی، تقبیح، نکوهش، سرزنش عمومی
The book was written as a denunciation of social injustice.
این کتاب بهعنوان انتقادی علنی به بیعدالتی اجتماعی نوشته شد.
The artist faced denunciation after his controversial performance.
آن هنرمند پساز اجرای بحثبرانگیزش با تقبیح عمومی مواجه شد.
the church's denunciation of the government's activities
تقبیح اعمال دولت توسط کلیسا
اتهام علنی، محکومیت، رسوا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The public denunciation damaged his reputation beyond repair.
رسوایی علنی، اعتبار او را بهطور جبرانناپذیری خدشهدار کرد.
Her denunciation as a spy led to her arrest.
محکومیت او بهعنوان جاسوس، منجر به دستگیریاش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «denunciation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/denunciation