شکل جمع:
commendationsستایش، توصیه، سفارش، تقدیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her courage caused the personal commendation of the Prime Minister.
شجاعت او موجب تقدیر شخص نخست وزیر از او شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commendation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commendation