گذشتهی ساده:
censuredشکل سوم:
censuredسومشخص مفرد:
censuresوجه وصفی حال:
censuringشکل جمع:
censuresانتقاد، سرزنش، سرزنش کردن، بازبینی، ممیزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their actions received the public censure of the church.
اعمال آنها مورد توبیخ کلیسا قرار گرفت./ کلیسا کارهای آنها را توبیخ کرد.
Some deputies brought a motion to censure the government.
برخی از نمایندگان در خواست استیضاح دولت را کردند.
a resolution on the floor to censure the government
لایحهی مورد بحث (در مجلس) دربارهی استیضاح از دولت
A writer should not censure other writers.
یک نویسنده نباید نویسندگان دیگر را سرزنش کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «censure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/censure