شکل جمع:
centsسنت (واحد پول خرد در آمریکا برابر با یک صدم دلار که غالباً به شکل سکه است)
You owe six cents.
تو شش سنت بدهکاری.
The cost of the candy is only 99 cents.
قیمت این آبنبات تنها ۹۹ سنت است.
سنت (واحد پول خرد برابر با یک صدم یورو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I only have a few cents left in my wallet.
فقط چند سنت توی کیف پولم دارم.
The price of the item was twenty-five cents.
قیمت این کالا بیستوپنج سنت بود.
سانتیگراد (centigrade)
The average winter temperature in this region is around 5 degrees cent.
میانگین دمای زمستان در این منطقه حدود ۵ درجهی سانتیگراد است.
The thermometer reads 30 degrees cent.
دماسنج ۳۰ درجهی سانتیگراد را نشان میدهد.
مرکزی (Central و central) (Cent و cent)
The cent heating system kept the entire house warm during the winter.
سیستم گرمایش مرکزی کل خانه را در طول زمستان گرم نگه میداشت.
The Cent square of the city is always busy.
میدان مرکزی شهر همیشه شلوغ است.
زبانشناسی کنتوم (centum) (مربوط به زبانهای هندواروپایی غربی)
Linguists study the cent languages to understand their unique features.
زبانشناسان زبانهای کنتوم را مطالعه میکنند تا ویژگیهای منحصربهفرد این زبانها را درک کنند.
The cent language group includes several ancient Indo-European languages.
گروه زبانی کنتوم مشتمل بر چند زبان باستانی هندواروپایی است.
قرن، سده (century)
The 17th cent was a time of political and religious upheaval in Europe.
قرن هفدهم دوران تحولات سیاسی و مذهبی در اروپا بود.
The Great War I took place in the early 20th cent.
جنگ بزرگ اول در اوایل سدهی بیستم رخ داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cent