امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Centaur

    ˈsentɔːr ˈsentɔː
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از sagittary به‌ جای centaur استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    سِنتور، قنطورس (حیوان افسانه‌ای با بالاتنه‌ی انسان و پایین‌تنه‌ی اسب)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The centaur galloped through the forest.
    - سِنتور در جنگل تاخت.
    - The centaur is a mythical creature.
    - سِنتور موجودی افسانه‌ای است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد centaur

    1. noun A conspicuous constellation in the southern hemisphere near the Southern Cross
      Synonyms: chiron, centaurus, nessus

    ارجاع به لغت centaur

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «centaur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centaur

    لغات نزدیک centaur

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند