Laud

lɒːd lɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lauded
  • شکل سوم:

    lauded
  • سوم‌شخص مفرد:

    lauds
  • وجه وصفی حال:

    lauding

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
ستایش کردن، تمجید کردن، مدح کردن، ستایش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- This book's binders are to be lauded for their work.
- صحافان این کتاب باید به‌دلیل کارشان مورد ستایش قرار گیرند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laud

  1. verb acclaim, praise
    Synonyms: admire, adore, approve, bless, boost, build up, celebrate, commend, compliment, cry up, eulogize, extol, flatter, glorify, hand it to, honor, hymn, magnify, panegyrize, pat on the back, revere, reverence, sing the praises of, stroke, venerate, worship
    Antonyms: blame, castigate, criticize

ارجاع به لغت laud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laud

لغات نزدیک laud

پیشنهاد بهبود معانی