Laud

lɒːd lɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lauded
  • شکل سوم:

    lauded
  • سوم‌شخص مفرد:

    lauds
  • وجه وصفی حال:

    lauding

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
ستایش کردن، تمجید کردن، مدح کردن، ستایش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- This book's binders are to be lauded for their work.
- صحافان این کتاب باید به‌دلیل کارشان مورد ستایش قرار گیرند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laud

  1. verb acclaim, praise
    Synonyms:
    praise admire honor celebrate glorify extol commend worship adore revere venerate approve bless magnify boost build up compliment flatter cry up hymn panegyrize sing the praises of pat on the back hand it to stroke
    Antonyms:
    criticize blame castigate

ارجاع به لغت laud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laud

لغات نزدیک laud

پیشنهاد بهبود معانی