گذشتهی ساده:
boostedشکل سوم:
boostedسومشخص مفرد:
boostsوجه وصفی حال:
boostingشکل جمع:
boostsبالارفتن، ترقی دادن، رونق دادن، جلوبردن، بهبود دادن، زیاد کردن، افزایش دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
His speech boosted the soldiers' morale.
نطق او روحیهی سربازان را تقویت کرد.
Regular exercise can boost the immune system.
ورزش منظم میتواند سیستم ایمنی بدن را بهبود ببخشد.
The government is trying to boost the economy by reducing taxes.
دولت در تلاش است تا با کاهش مالیاتها، اقتصاد کشور را رونق دهد.
Reading inspirational books can boost your confidence.
خواندن کتابهای الهامبخش میتواند اعتمادبهنفس شما را بالا ببرد.
The government plans to boost funding for education programs.
دولت برنامه دارد تا بودجهی برنامههای آموزشی را افزایش دهد.
to boost taxes
مالیاتها را زیاد کردن
to boost prices
قیمتها را بالا بردن
a project to boost agricultural production
طرحی برای فزونسازی فرآوری کشاورزی
to boost a program
از برنامهای پشتیبانی کردن
to boost a candidate
برای نامزد انتخاباتی جلب کمک کردن
واکسن تقویتی زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Health officials recommend that we all get boosted to fight off the virus.
مسئولان بهداشتی توصیه میکنند که همهی ما برای مبارزه با ویروس واکسن تقویتی بزنیم.
Many people are eager to get boosted before traveling abroad.
بسیاری از مردم مشتاقند قبلاز سفر به خارج از کشور واکسن تقویتی بزنند.
بالا بردن، کمک کردن (برای بالا رفتن)
He boosted his friend up to reach the top shelf.
او دوستش را برای رسیدن به قفسهی بالایی کمک کرد.
The parents boosted their child so he could see the parade.
والدین فرزندشان را بالا بردند تا بتواند رژه را ببیند.
ترقی، رشد، کمک، افزایش
The new marketing strategy provided a significant boost to sales.
استراتژی بازاریابی جدید افزایش قابل توجهی در فروش ایجاد کرد.
Her promotion at work was a huge boost for her career.
ترفیع او در محل کار، ترقی بزرگی در حرفهاش بود.
Receiving positive feedback was a boost to his motivation.
دریافت بازخورد مثبت باعث رشد انگیزهاش شد.
This will be a great boost.
این کمک بزرگی خواهد بود.
a noticeable boost in the exports
ترقی چشمگیر در صادرات
هل، کمک (برای رفتن بهسمت بالا)
Give me a boost from behind so I can climb the tree.
از عقب مرا هل بده تا بتوانم بالای درخت بروم.
The climber needed a boost to reach the next handhold.
کوهنورد برای رسیدن به جای دست بعدی به کمک نیاز داشت.
I'll give you a boost, then you can pull me up.
من به تو کمک میکنم، بعدش تو منو بالا بکش.
اعتماد به نفس خود را افزایش دادن
افزایش فروش
روحیه دادن، شاد کردن
افزایش سود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boost» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boost