آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اسفند ۱۴۰۳

    Boost

    buːst buːst

    گذشته‌ی ساده:

    boosted

    شکل سوم:

    boosted

    سوم‌شخص مفرد:

    boosts

    وجه وصفی حال:

    boosting

    شکل جمع:

    boosts

    معنی boost | جمله با boost

    verb - transitive B2

    بالارفتن، ترقی دادن، رونق دادن، جلوبردن، بهبود دادن، زیاد کردن، افزایش دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    His speech boosted the soldiers' morale.

    نطق او روحیه‌ی سربازان را تقویت کرد.

    Regular exercise can boost the immune system.

    ورزش منظم می‌تواند سیستم ایمنی بدن را بهبود ببخشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The government is trying to boost the economy by reducing taxes.

    دولت در تلاش است تا با کاهش مالیات‌ها، اقتصاد کشور را رونق دهد.

    Reading inspirational books can boost your confidence.

    خواندن کتاب‌های الهام‌بخش می‌تواند اعتمادبه‌نفس شما را بالا ببرد.

    The government plans to boost funding for education programs.

    دولت برنامه دارد تا بودجه‌ی برنامه‌های آموزشی را افزایش دهد.

    to boost taxes

    مالیات‌ها را زیاد کردن

    to boost prices

    قیمت‌ها را بالا بردن

    a project to boost agricultural production

    طرحی برای فزون‌سازی فرآوری کشاورزی

    to boost a program

    از برنامه‌ای پشتیبانی کردن

    to boost a candidate

    برای نامزد انتخاباتی جلب کمک کردن

    verb - transitive

    واکسن تقویتی زدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Health officials recommend that we all get boosted to fight off the virus.

    مسئولان بهداشتی توصیه می‌کنند که همه‌ی ما برای مبارزه با ویروس واکسن تقویتی بزنیم.

    Many people are eager to get boosted before traveling abroad.

    بسیاری از مردم مشتاقند قبل‌از سفر به خارج از کشور واکسن تقویتی بزنند.

    verb - transitive

    بالا بردن، کمک کردن (برای بالا رفتن)

    He boosted his friend up to reach the top shelf.

    او دوستش را برای رسیدن به قفسه‌‌ی بالایی کمک کرد.

    The parents boosted their child so he could see the parade.

    والدین فرزندشان را بالا بردند تا بتواند رژه را ببیند.

    noun countable B2

    ترقی، رشد، کمک، افزایش

    The new marketing strategy provided a significant boost to sales.

    استراتژی بازاریابی جدید افزایش قابل توجهی در فروش ایجاد کرد.

    Her promotion at work was a huge boost for her career.

    ترفیع او در محل کار، ترقی بزرگی در حرفه‌اش بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Receiving positive feedback was a boost to his motivation.

    دریافت بازخورد مثبت باعث رشد انگیزه‌اش شد.

    This will be a great boost.

    این کمک بزرگی خواهد بود.

    a noticeable boost in the exports

    ترقی چشمگیر در صادرات

    noun countable

    هل، کمک (برای رفتن به‌سمت بالا)

    Give me a boost from behind so I can climb the tree.

    از عقب مرا هل بده تا بتوانم بالای درخت بروم.

    The climber needed a boost to reach the next handhold.

    کوهنورد برای رسیدن به جای دست بعدی به کمک نیاز داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I'll give you a boost, then you can pull me up.

    من به تو کمک می‌کنم، بعدش تو منو بالا بکش.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد boost

    1. noun increase
      Synonyms:
      rise increase addition improvement expansion raise advance jump lift upgrade increment hike up step-up wax
      Antonyms:
      decrease setback hindrance blow
    1. noun encouragement
      Synonyms:
      help aid support assistance hand backup praise promotion lift leg up helping hand improvement shot in the arm leg handout goose buildup
      Antonyms:
      discouragement hindrance
    1. noun push, usually up
      Synonyms:
      raise lift advance push shove hoist heave thrust
    1. verb further, improve
      Synonyms:
      support promote encourage advance assist improve further foster push advertise praise plug inspire sustain
      Antonyms:
      prevent hinder halt hurt discourage undermine
    1. verb push, usually up
      Synonyms:
      lift raise elevate advance shove thrust heave hoist heighten upraise uprear
    1. verb increase
      Synonyms:
      add to raise increase develop enlarge expand extend augment multiply amplify heighten put up beef up hike jump magnify aggrandize up jack up
      Antonyms:
      decrease hinder set back blow

    Collocations

    boost your confidence

    اعتماد به نفس خود را افزایش دادن

    boost sales

    افزایش فروش

    boost spirits

    روحیه دادن، شاد کردن

    boost profits

    افزایش سود

    سوال‌های رایج boost

    گذشته‌ی ساده boost چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده boost در زبان انگلیسی boosted است.

    شکل سوم boost چی میشه؟

    شکل سوم boost در زبان انگلیسی boosted است.

    شکل جمع boost چی میشه؟

    شکل جمع boost در زبان انگلیسی boosts است.

    وجه وصفی حال boost چی میشه؟

    وجه وصفی حال boost در زبان انگلیسی boosting است.

    سوم‌شخص مفرد boost چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد boost در زبان انگلیسی boosts است.

    ارجاع به لغت boost

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «boost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boost

    لغات نزدیک boost

    • - boor
    • - boorish
    • - boost
    • - boost profits
    • - boost sales
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.